درچنین روزی درسال یازدهم هجری قمری حضرت صدیقه طاهره ( س ) به درجه شهادت نایل آمدند. بنا بر قول اکثرراویان شیعه و سنی حضرت زهرا، صدیقه کبری ( س ) دربیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت، جهان را به حضورخود منورساختند .
حضرت فاطمه زهرا (س) دخترگرامى پیامبراکرم (ص) وخدیجه کبرى، چهارمین دختر پیامبراسلام (ص) است. ایشان ملقب به القاب زیبا و مطهره ای هستند که مشهورترین آنهاعبارتند از: زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و بتول .
حضرت زهرا(س) بعد از ازدواج با امیرالمومنین على(ع) به عنوان بانویى نمونه برتارک قرون و اعصار درخشید. دختر پیامبر همچنان که درزندگى زناشویى نمونه بود، در اطاعت پروردگارنیزیگانه دهربود. هنگامى که ازکارهاى خانه فراغت مى یافت به تحصیل دانش وعبادت مى پرداخت. امام صادق(ع) از اجداد خویش ازحسن بن على(ع) روایت کرده است : مادرم شبهاى جمعه را تا بامداد درمحراب عبادت مى ایستاد و چون دست به دعا برمى داشت مردان و زنان با ایمان را دعا مى کرد، اما درباره خود چیزى نمى گفت. روزى بدو گفتم : مادر چرا براى خود نیز مانند دیگران دعاى خیرنمى کنى؟ گفت: فرزندم! همسایه مقدم است.
حضرت زهرا(س) همواره بخشى از شب را به عبادت مشغول مى شد. گاه آن قدرنمازهاى شب او طولانى مى شد و بر روى پاهایش مى ایستاد که پایش ورم مى کرد. حسن بصرى متوفاى 110هجرى قمری گوید: هیچ کس درمیان امت از نظرزهد وعبادت و پارسایى از فاطمه(س) والا تر نبود. او درحوزه علم نیزسرآمد دوران بود. فاطمه(س) ازهمان آغاز، دانش را ازسرچشمه وحى فراگرفت. آن چه را ازاسرارودانشها، پدربراى او بازمى گفت ، على (ع) مى نوشت وفاطمه آنها را گرد می آورد که بعدها به کتابى به نام مصحف فاطمه مشهور شد. اوهمچنین با بیان احکام و معارف اسلام, زنان را به وظایفشان آشنا مى ساخت. فضه خدمتگزار فاطمه (س) ، که ازشاگردان و پرورش یافتگان مکتب اوست درمدت بیست سال جز با آیات قرآن سخنى نگفت و هر گاه قصد بیان مطلبى داشت با آیه اى متناسب از قرآن، منظور خویش را بیان مى کرد. آخرین روزهای حیات رسول خدا (ص )، فاطمه (س) همواره در کنار بستر پیامبر و به دور وجود با برکت او پروانه وار می چرخید و چهره نورانى و ملکوتى پدر را مى نگریست که ازشدت تب عرق مى ریخت. در یکی از آخرین روزها فاطمه در حالى که به پدر نگاه مى کرد به گریه افتاد. پیامبر نتوانست ناآرامى دخترش را تحمل کند و در گوش او سخنى گفت که فاطمه آرام شد و لبخند زد. لبخند زهرا(س) در آن حال شگفت آور بود. از او سوال کردند که رسول خدا(ص) چه رازى را به او فرمود؟ پاسخ داد: تا پدرم زنده است رازش را فاش نمى کنم پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) راز آشکار شد. فاطمه گفت : پدرم به من فرمود: تو نخستین کس از اهل بیت من هستى که به من ملحق مى شوى واز این رو شاد شدم .