وقف در لغت به معناى ایستادن، ماندن و آرام گرفتن است. و در اصطلاح حقوقی حبس عین و مال است و تسبیل منفعت
یعنی مصرف کردن منافع آن در راه خدا. به گفته برخی فقها وقف عقدى است که ثمره آن حبس اصل و تسبیل منافع است
. مرحوم شیخ طوسى تسبیل را در راه خدا قرار دادن معنی می کند . وقف مصادیق گونه گونی دارد که از جمله صریح ترین آنها می توان به تهیه آب و آبیارى اراضى کشاورزى و مانند آن ، تاسیس کاروانسراها در مسیر کاروانها و قافلهها، ایجاد در مانگاهها ، استعانت از فقرا و مستمندان و احداث مساجد و مدارس و سایر امور عام المنفعه اشاره کرد . فقها و حقوقدانان صیغه وقف ، موقوف به (مال به وقف داده شده) ، واقف و موقوف علیه را از جمله ارکان وقف می شناسند اما در عقد یا ایقاع بودن آن اندکی دچار تردیدند . به گفته عین موقوفه باید داراى چهار شرط باشد:عین باشد و نه دین ، عین معلوم باشد ، قابلیت تملک داشته باشد و با باقى ماندن عین، قابل انتفاع باشد و نهایتا آنکه به تصرف دادن آن صحیح باشد.واقف هم باید عاقل، بالغ و محجور نباشد. موقوف علیهم ( اشخاصی که برای آنها وقف می شود ) هم باید اهلیت تملک داشته باشد و همچنین شمار آنها معلوم باشد.