درچنین روزی در سال 1314هجری قمری سید جمال الدین اسدآبادی به دیار باقی شتافت . سید جمال الدین اسد آبادی عالم بزرگ اسلامی و احیاگر و مصلح در شعبان 1254 ه ق (آبان 1217 ش ) دراسد آباد همدان دیده به جهان گشود .نام پدرش سید صفدر و نام مادر وی سکینه بیگم بود . وی تحصیلات خود را ازپنج سالگى در نزد پدر و مادرآغاز کرد ومقدمات عربى را درسالهاى اول تحصیل بخوبى فرا گرفت .سید جمال الدین در سال 1264 ه ق به همراه پدر برای فراگیری علوم عالی تربه قزوین رفت . سید در آن مکان علمی ، بحث های مختلف حوزوی ازجمله ادبیات عرب ، منطق ، فقه و اصول را فراگرفت . وی در سال 1266 ق به تهران آمد و درمکتب درسی مجتهد وقت آقا سید محمد صادق طباطبایى همدانى حاضر شد. سید در سال 1266 ق به قصد نجف اشرف رفت ودر محضر علمی شیخ مرتضى انصارى درآمد و به فراگیری سطح عالی فقه واصول پرداخت. وى در 16 سالگى به شهربمبئى رفت و از آنجا به طرف ایالات مرکزى هند حرکت کرد .
سید مدت دو سال با عالمان و روشنفکران آن دیار به گفتگو نشست و مشکلات مسلمانان آن منطقه را ازنزدیک مورد مطالعه قرار داد .از این زمان بود که فعالیتهاى سیاسى و اصلاحى سید جمال الدین آغاز شد. او در این برهه زمانی دریافت که استعمارعامل همه بدختی های مسلمانان آن دیار است . وی پس از آن به قصد مکه و زیارت خانه خدا ازهندوستان خارج شد. سپس تا اواخر 1275 ه ق ازمکه مسیر مدینه ، اردن ، دمشق ، حمص ، حلب ، موصل ، بغداد و نجف را طى کرد و اوضاع تمامى شهرهاى مهم اسلامى را مورد بررسى قرار داد و در نهایت خود را به اسد آباد همدان رساند. اما با اوضاع نابسامانى که در تهران با آنها روبرو شد ، نتوانست درایران توقف کند وبه همین دلیل تصمیم گرفت که درهرات وکابل سکنی گزیند ودرآن محل به تبلیغ دین اسلام بپردازد .
تالیف و نشر کتاب تتمه البیان فى تاریخ الافغان ، انتشار روزنامه شمس النهار، تشکیل کابینه وزراء، راه اندازی نیروی نظامی و ایجاد آموزش های نظامی و همچنین راه اندازی برخی فعالیت های عام المنفعه از جمله کارهای آن عالم ربانی در افغانستان
بود .او درسال 1285 ه ق به مصر رفت و درجامع الازهربا علماى بزرگ آن کشورملاقات کرد ولی زمان حضوراودرمصر دیری نپایید وحکم اخراج وى ازسوى خدیومصرصادر شد و سلطان عثمانى دستور اخراج او را از این کشور صادر نمود . وى دوباره در سال 1287 ه ق وارد مصر شد و ضمن دیداربا رئیس دولت مصر نظر آنان را بسوی اندیشه های نوگاراینه خود جذب نمود و پس از آن مدتی در مصر اقامت گزید. وی پس این دوره به مکه و هند رفت و ضمن دیدار با علمای اسلامی این کشور ها به نقد و افشاگری خیانات استعمار غرب در کشور های اسلامی پرداخت .او در هند و در همین زمان کتاب "در رد طبیعیون و افکار متجددانه" را به رشته تحریر در آورد .سید در سال 1300 هند به قصد کشور آمریکا از هند خارج شد اما بعدا از این سفر منصرف شد و لندن را برای حضور و تبلیغ اندیشه های اسلامی خود برگزید . او توانست در شهرهای انگلستان و فرانسه نشریات " عروه الوثقى" و "ضیاء الخائفین " را منتشر سازد و با برخی از رجال سیاسی و علمی این کشورها دیدار داشته باشد .
وى پس از آن رهسپار قطیف در جزیره العرب شد . در همین روزها بود که اعتماد السلطنه و حاج سیاح محلاتى از طرف ناصر الدین شاه او را به تهران دعوت کردند . سید مدتی در تهران در منزل حاج امین الضرب سکنی گزید اما پس از چندی دولتمردان ایرانی تاب تحمل دیدار او را نداشتند و سید از آنجا به مسکو نقل مکان کرد . وی در آنجا هم با رجال سیاسى ، نظامى و مذهبى روسیه دیدار کرد و در زمینه های عقب ماندگی مسلمانان آن دیار به تحقیق و جستجو پرداخت . وی پس از آن به در خواست ناصر الدین شاه برای با ر دوم وارد تهران شد . اما به دلایلی نتوانست در آنجا هم سکنی گزیند و در نیمه اول شعبان همان سال وارد بصره شد. از آنجا بود که نامه بسیار مهم خود را به آیت الله میرزای شیرازى نوشت . آنگاه از عراق به سوى لندن حرکت کرد و در آنجا با شدت بیشترى ، خطر استبداد داخلى و استعمار خارجى را بر ملل مشرق زمین توضیح داد. دراین هنگام بود که دست به انتشار نامه های خود به سران کشور اسلامی زد و آنان را به ایستادگی در برابر استعمار انگلستان و اتحاد و یکپارچگی فراخواند . او در همین زمان دست به تشکیل جبهه متحد اسلامى در مقابل استعمار غرب بریتانیا زد . سرانجام آن عالم ربانی پس از عمری مجاهدت و تلاش در جهت اصلاح امت اسلامی و احیای اندیشه اتحاد دنیای اسلام در پنجم شوال سال 1314 ه ق ، به دست سلطان عبدالحمید عثمانی مسموم شد و به شهادت رسید . پیکر پاک سید ، در قبرستان شیخ لر مزارى در شهر بندرى استانبول به خاک سپرده شد.
تتمه البیان فى تاریخ الافغان ، القضا و القدر، اسلام و علم ، نیجریه یا ناتورالیسم ، الوحده الاسلامیه و الواردات فى سر التجلیات از جمله آثار مهم قلمی اوست . او شعر نیز می سرود و به نام افغانی تخلص می کرد .