امیرالمومنین على (ع) چهارمین پسرابوطالب، درحدود سى سال پس ازواقعه فیل( عام الفیل) وبیست وسه سال پیش ازهجرت درمکه معظمه، از مادرى بزرگوار، به نام فاطمه، دختر اسد بن هشام بن عبدمناف ، روزجمعه سیزده رجب درکعبه (خانه خدا) به دنیا آمد. ایشان تا شش سالگى در خانه پدرشان ابوطالب بودند و مدت هفت سال نیز در خانه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)، - در آن مکتب کمال و فضیلت- تربیت شدند. على(ع )نخستین مردى بود که به پیامبر( ص) گروید و آمادگى خود را براى یارى و همراهى پیامبراکرم ص در تمام مواضع زندگی اعلام کرد. پیامبر اکرم(ص ) پس از این وقایع بود که فرمودند: این على، برادر و وصى و وارث و جانشین من در میان شما پس از من است . بعد از سیزده سال دعوت رسول خدا(ص ) در مکه، مقدمات هجرت آن حضرت به مدینه فراهم شد. در شب هجرت پیامبر اکرم( ص ) ، على(ع )در بستر رسول خدابه جای ایشان خوابید و آن شب که اول ربیع الاول سال چهاردهم بعثت بود، لیلة المبیت نامیده شد در حالی که در کمال آگاهی می دانست جانش درخطر است و بر اساس روایات در همین شب آیه اى درباره على(ع )نازل گشت . آن حضرت در سال دوم هجرت با فاطمه زهرا(س) ازدواج کرد. ایشان در طول عمر پر بر کتشان درتمام غزوات ( مگریک غزوه ، که جانشین رسول خدا درمد ینه بود.) و سریات بسیاری شرکت کرد و در تمامی این غزوات شمشیر برنده اسلام و عطوفت بخشنده نبوی و تجسم رافت و شجاعت اسلامی بودند .
در سال دهم هجرت، در پنجم ذىالقعده، پیامبر اکرم(ص )، على(ع) را به یمن فرستاد تا مردم را به اسلام دعوت کند، و بر اثر دعوت وى بسیارى از مردم به دین مبین اسلام درآمدند. در همین سال بود که قضیه غدیر خم پیش آمد . رسول خدا(ص) در آن روز ضمن معرفى امیرالمومنین به عنوان جانشین خود، فرمود: هر که را من مولا وآقای اویم، این على هم مولا و آقای اوست. این حدیث را 110 نفراز صحابه و 84 نفر از تابعین و 360 نفر از دانشمندان اهل تسنن از قرن دوم تا قرن سیزدهم هجرى روایت کرده اند.ایشان پس از بیست و پنج سال سکوت و خانه نشینی ، در دوران حکومت پنج ساله شان دست به اصلاحات کلانی در جامعه آن روزگار زدند اما در همین زمان عواملى دست به دست هم داد و مانع اصلاحات و عدالتى که على(علیه السلام) می خواست شد.در این مدّت، وقتِ امیرالمؤمنین بیشتر صرف خنثى کردن توطئه ها و مبارزه با ناکثین( پیمان شکنانى چون طلحه و زبیر) و قاسطین( ستمگران و زورگویانى چون معاویه و پیروانش) و مارقین( خارج شوندگان از اطاعت على(علیه السلام) چون خوارج نهروان)، گردید. امیرالمؤمنین(ع ) در تمام دوران عمر 63 ساله خود، در حدّ اعلاى پاکى و تقوا، درستى، ایمان و اخلاص، زندگى کرد و جز خدا هدفى نداشت .ایشان تمام عمرپر برکتشان را با طهارت و تقوا سپرى کرد و آراسته به تقوا خدا را ملاقات نمود. امام المتقین در خانه خدا به دنیا آمد ودرخانه خدا هم از دنیا رفت. شهادت آن حضرت در شب 21 رمضان سال چهلم هجرى اتفاق افتاد.در باره شهادت آن حضرت مورخین نوشته اند؛ زمانى که امام علی(ع ) آماده مىشد تا جنگ جدیدى را با معاویه آغاز کند، در صبحگاه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان در سال 40 هجرى توسط شقىترین انسانها، عبد الرحمان بن ملجم مرادى مجروح شد.
بنا به نقل ابن سعد، سه نفر از خوارج با نامهاى عبد الرحمان بن ملجم، برک بن عبد الله تمیمى و عمرو بن بکیر تمیمى، در مکه با یکدیگر قرار گذاشتند تا امام على (ع) ، معاویه و عمرو بن عاص را به قتل برسانند . ابن ملجم مرادی چون به کوفه رسید به دیدار گروهى از طایفه تیم الرباب رفت. در آنجا زنى را با نام قطام بنت شجنة بن عدى دید که پدر و برادرش در نهروان کشته شده بود ند. ابن ملجم دلباخته روی فریبنده او گشت و از او خواستگارى کرد. قطام مهر خویش را مبلغ هنگفتی دینار و قتل امام على (ع) قرار داد. ابن ملجم هم که به همین دلیل به کوفه آمده بود از این پیشنهاد وی استقبال کرد . وی پس از چندى ، شمشیر خویش را به زهر آلوده ساخت و با همان شمشمیر آخته زهر آلود ، ضربتى برفرق امام وارد کرد که به دلیل عمیق بودن زخم و سمى بودن شمشیر، امام را به شهادت رساند. گفته شده که ابن ملجم آن شب را در خانه اشعثبن قیس بوده است. روایات متعددى حکایت از آن دارد که امام در مدخل ورودى مسجد مورد حمله ابن ملجم واقع شده است. در نقلهاى دیگرى آمده است که امام در حال بیدار کردن مردم براى نماز بود که مورد حمله قرار گرفت. اما روایات مشهور در این مورد بیانگر این مطلب اند که هنگام حمله ابن ملجم ، امام مشغول نماز و در حال سجود بوده است. بسیاری از روایات نیز در باره حال روحی امام ع در شب قبل از ضربت خوردن مطالب بسیاری را بازگو کرده اند .